حال گرفتن از هنرستان خودمون

ساخت وبلاگ
سلام.علی هستم مدیر وبلاگ:قرارشده با دوستان عزیزم خاطره هامونو تعریف کنیم  میدونم شاید باور بعضی از کارامون براتون سخت باشه ولی ما این کارهارو  باخونسردی انجام دادیم و الان هم هروقت برای خودمون تعریف میکنیم ازخنده میترکیم و میگیم خداییش ماچطوری تونستیم اینکارارو انجام بدیم.در ضمن خوشحال میشیم نظرات شما بینندگان مشاهده کنیم.نوشته شده توسط علی پوراحمدی و بقیه دوستان در ساعت 18:31 | لینک  |  حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : اوایل,رفیق,بازی, نویسنده : khatereh034 بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

سلام ,میخوام بگم حدود شیش سال پیش ما تو محله توخیابون امامجمعه تموم بچها جمع میشدیم روزای روشن فوتبال  شبا هم قایم موشک  خدایی ی چیزی میگم ی چیزی میشنوین هااا    خیلی خوش میگذشت  میدی طرف از ی محله دور اومده پیش ما بازی کنه ماهم که غرووووور گرفته بودتمون.  بد ترین جمله ای هم که مینیدیم و همش خدا خدا میکردیم گوشمون کر بشه نشنویم  این بود(.....بیا خونه میخواییم بخوابیم)اوووووف اوقاتمون تلخ میشد ولی حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : شبای,محله, نویسنده : khatereh034 بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

سلام.ی سری از ما جوونا خاطره هایی رو داریم که هیچ وقت نباید از یادمون بره واسه همینم مادوستان قرارشد خاطره های خنده دار و... را در صفحه وبلاگ قابل نمایش برای شما بگذاریم،کسانی هم که دوست دارن خاطره از گذشته تعریف کنن میتونن در قسمت نظرات بنویسن و ما درصفحه وبلاگ قرار بدهیم.ممنون/موفق باشید.
حال گرفتن از هنرستان خودمون...
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : دوست,واقعی, نویسنده : khatereh034 بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

دختر 5ساله ای از برادرش پرسید: معنی عشق چیست؟؟                         برادرش جواب داد:                           عشق یعنی توهرروز شکلات من رو،                            از کوله پشتی مدرسه ام برمیداری،                            من هرروزبازهم شکلاتم رو همونجا میگذارم...»   نوشته شده توسط علی پوراحمدی و بقیه دوستان در ساعت 22:4 | لینک  |  حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : معنی, نویسنده : khatereh034 بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

یکشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۶ موتور سواری و دردسر های موتورسواری از وقتی موتور خریدم همش با رفقا میرفتیم گشت گذار گاهی هم سه ترکه  پابدانارو زیرو رو میکردیم یکی از این روز ها ما حرف میزدیم ،چخان میکردیم ،مخندیدیم ،باموتور گشت میزدیم اقا چشمتون روز بد نبینه شب تاریک بود ما هم با موتور دوطبقه های بالا که میگشتیم چاله رو ندیدیم با موتور رفتیم تو چاله خلاصه خردیم زمین و هیچی خاک های روی خودمون رو تکوند حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : موتور,سواری,دردسر,موتورسواری, نویسنده : khatereh034 بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

سال شیشم که تموم شد هممون ی ترس و استرسی تو دلمون بود که ایا راهنمایی چجور جاییه   از هرکی هم میپرسیدیم میگفت اب خوردنه خب درسته اخه خودشون دبیرستان بودن هیچی از راهنمایی که دیادشون نبود معلوم بود الکی بوده یا شایدم خرخون بودن،خلاصه یخورده استرس داشتیم. بازم مثل همیشه اول مهرمیشه و مدرسه ها باز میشه وارد مدرسه ک شدیم دیدیم ننوووووو    کلا قانونشونم یکم فرق داره  کی میتونه با یازده تا معلم درس بخون حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : معلم,آزاری,قسمت, نویسنده : khatereh034 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

سلام.سال  هفتم با هزار جور دردسر به اتمام رسوندیمش و وارد سال هشتم شدیم، این بار معلم موردهدف ما معلم ورزش بود      مرتکه به هیشکی اعتماد نداشت  با غرور مسخرش اغا جاتون خالی داشتم اب میخوردم دیدم معلمه همینجور که داشت با تلفن حرف میزد کم کم داشت از در مدرسه بیرون میرفت اصلا عین خیالشم نبودکه نا سلامتی معلمه، منم که دیدم رفته بیرون چون مدرسه ما اون موقع دوربین نداشت  و خرتوخر  بود    با دوستم ی فکر حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : معلم,آزاری,قسمت, نویسنده : khatereh034 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۶ ضایع شدن من هم یه خورده  شلوغ بودم مثلا سر کلاس ها جای گوش دادن به درس با کناریم شروع می کردیم نوبتی مشت زدن تو دست هم داخل خابگاه آروم تر از من نبود اما این ظاهر کار بود تو باطنش من از اون جاکش هاش بودم مثلاساعت 12 نصف شب که مطمئن میشدیم سرپرست خوابه شروع می کردیم به خیس کردن یکدیگر یا دعوا میکردیم جاتون خالی شبای اخر سرپرست ها میوفتن سر لج ماهم همین طور میشدیم یه حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : ضایع, نویسنده : khatereh034 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36

سلام.میخوام خاطره ای بگم ازسال1395 که خیلی برامون خنده داره : سال دهم معدن بودیم   اگه نمیدونید پ بدونید خرتوخر ترین جا  هنرستان شیرودی کرمانه اغا جاتون خالی  همه بین التعطیلی تعطیل میکردن مدرسه رو  به جز ماها  که بی.....بودیم روز سشنبه تعطیل بود چهارشنبه هم میوفتاد بین تعطیلی سشنبه و پنجشنبه  که با بچها تصمیم گرفتیم گفتیم باوا این چهارشنبه نیایین  ببینیم چی میشه،اینهمه دانش اموز دارن تعطیل میکنن حال گرفتن از هنرستان خودمون...ادامه مطلب
ما را در سایت حال گرفتن از هنرستان خودمون دنبال می کنید

برچسب : گرفتن,هنرستان,خودمون, نویسنده : khatereh034 بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:36